سنایی غزنوی (غزلیات)/هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
ظاهر
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست | گر چه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست | |||||
من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال | هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست | |||||
گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی | بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست | |||||
باد زلفش از خوشی میآورد بوی عبیر | خاک پایش از عزیزی توتیایی دیگرست | |||||
از لطیفی آفتاب دیگرست آن دلفریب | از ضعیفی عاشقش گویی هبایی دیگرست | |||||
یک زمان از رنج هجرانش دلم خالی مباد | کو مرا جز وصل او راحت فزایی دیگرست |