سنایی غزنوی (غزلیات)/نخواهم من طریق و راه طامات
ظاهر
نخواهم من طریق و راه طامات | مرا می باید و مسکن خرابات | |||||
گهی با می گسارم انده خویش | گهی با جام باشم در مناجات | |||||
گهی شطرنج بازم با حریفان | گهی راوی شوم با شعر و ابیات | |||||
گهی شه رخ شوم با عیش و راحت | گهی از رنج گردم باز شهمات | |||||
نخواهم جز می و میخانه و جام | نه محنت باشد آنجا و نه آفات | |||||
همیشه تا بوم در خمر و در قمر | بیابم راحتی اندر مقامات | |||||
چو طالب باشم اندر راه معشوق | طلب کردن بود راه عبادات | |||||
طریق عشق آن باشد که هرگز | نیابد عاشق از معشوق حاجات | |||||
چنین دانم طریق عاشقی را | که نپذیرد به راه عشق طامات | |||||
ز چیزی چون توان دادن نشانی | که پیدا نیست اندر وی اشارات |