سنایی غزنوی (غزلیات)/ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم
ظاهر
ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم | شکر او را به بوسه هر شبی یغما زنیم | |||||
هم توان از دو لبش شکر زدن یغما ولیک | هر شبی راه لب آن دلبر یغما زنیم | |||||
ما چو وامق او چو عذرا ما چو رامین او چو ویس | رطل زیبد در چنین حالی اگر صهبا زنیم | |||||
شخص را می وار هر شب در بر ویس افگنیم | بوسه وامقوار هر دم بر لب عذرا زنیم | |||||
بر بخفتن گاه صحبت در بر ما افگند | لب به بوسه گاه عشرت بر لب او ما زنیم | |||||
خوش بدست امروز و دی با آن نگارین عیش ما | خوشتر از امروز و دی فردا و پس فردا زنیم | |||||
گر وصال او به جور از ما ستاند روزگار | دست در عدل غیاثالدین والدنیا زنیم |