سنایی غزنوی (غزلیات)/عشق و شراب و یار و خرابات و کافری

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(عشق و شراب و یار و خرابات و کافری)
  عشق و شراب و یار و خرابات و کافری هر کس که یافت شد ز همه اندهان بری  
  از راه کج به سوی خرابات راه یافت کفرش همه هدی شد و توحید کافری  
  بگذاشت آنچه بود هم از هجر و هم ز وصل برخاست از تصرف و از راه داوری  
  بیزار شد ز هر چه بجز عشق و باده بود بست او میان به پیش یکی بت به چاکری  
  برخیز ای سنایی باده بخواه و چنگ اینست دین ما و طریق قلندری  
  مرد آن بود که داند هر جای رای خویش مردان به کار عشق نباشند سر سری