سنایی غزنوی (غزلیات)/ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن
ظاهر
ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن | از فروغ باده رنگ رویشان گلنار کن | |||||
لاابالی پیشهگیر و عاشقی بر طاق نه | عشق را در کار گیر و عقل را بیکار کن | |||||
گر ز چرخ چنبری از غم همی خواهی نجات | دور باده پیش گیر و قصد زلف یار کن | |||||
پنج حس و چار طبع از پنج باده برفروز | وز دو گیتی دل به یکبار از خوشی بیزار کن | |||||
دانشت بسیار باشد چونکه اندک می خوری | دانشی کو غم فزاید از میش بردار کن | |||||
ور ز راه پنج حس خواهی که یار آید ترا | پنج باده نوش کن هر پنج در مسمار کن | |||||
دوستار عشق گشتی دشمن جانان مشو | چاکری می چون گرفتی بندگی خمار کن | |||||
ور به عمر اندر به نادانی نشسته بودهای | از زبان عاجزی یکدم یک استغفار کن |