سنایی غزنوی (غزلیات)/ساقیا برخیز و می در جام کن
ظاهر
ساقیا برخیز و می در جام کن | در خرابات خراب آرام کن | |||||
آتش ناپاکی اندر چرخ زن | خاک تیره بر سر ایام کن | |||||
صحبت زنار بندان پیشهگیر | خدمت جمشید آذرفام کن | |||||
با مغان اندر سفالی باده خور | دست با زردشتیان در جام کن | |||||
چون ترا گردون گردان رام کرد | مرکب ناراستی را رام کن | |||||
نام رندی بر تن خود کن درست | خویشتن را لاابالی نام کن | |||||
خویشتن را گر همی بایدت کام | چون سنایی مفلس خودکام کن |