سنایی غزنوی (غزلیات)/زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد
ظاهر
زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد | زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد | |||||
غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا | زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد | |||||
ز شرم روی و دندانت خجل پروین و مه هر شب | زهی زهره زهی جوزا بنامیزد بنامیزد | |||||
ز خجلت سرو قدت را همی گوید پس از سجده | زهی قامت زهی بالا بنامیزد بنامیزد | |||||
من از عشق و تو از خوبی به عالم در سمر گشته | زهی وامق زهی عذرا بنامیزد بنامیزد |