سنایی غزنوی (غزلیات)/روی خوبت نهان چه خواهی کرد
ظاهر
روی خوبت نهان چه خواهی کرد | شورش عاشقان چه خواهی کرد | |||||
مشک زلفی و نرگسین چشمی | تا بدان نرگسان چه خواهی کرد | |||||
خونم از دیدگان بپالودی | رنج این دیدگان چه خواهی کرد | |||||
هر زمان با تو یار اندیشم | تا تو اندر جهان چه خواهی کرد | |||||
نقش آب روان مباش به پاس | نقش آب روان چه خواهی کرد | |||||
مژه تیری و ابروان چو کمان | پس تو تیر و کمان چه خواهی کرد | |||||
دل ببردی و قصد جان کردی | یله کن جان تو جان چه خواهی کرد | |||||
زان کمر طرف بر میان من ست | بار آن بر میان چه خواهی کرد | |||||
ای چو جان و دلم به هر وصلت | وصلت عاشقان چه خواهی کرد | |||||
چون سنایی سگی به کوی تو در | نعرهی پاسبان چه خواهی کرد |