سنایی غزنوی (غزلیات)/خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
ظاهر
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم | نفس کلی را بدل بر نقش شادروان کنیم | |||||
دشنهی تحقیق برداریم ابراهیم وار | گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم | |||||
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی | ما بر او از عقل سد موسی عمران کنیم | |||||
در دل ار خیل خیال از سحر دستان آورد | از درخت صدق بر روی صد عصا ثعبان کنیم | |||||
بر بساط معرفت از روی باطن هر زمان | مهر عز لایزالی نقش جاویدان کنیم | |||||
عشق او در قلب ما چون هست سلطانی بزرگ | نقش نقد ضرب ایمان نام آن سلطان کنیم | |||||
پرده از روی صلاح و زهد و عفت بردریم | خانه را بر عقل رعنا یک زمان زندان کنیم | |||||
عاشق و معشوق و عشق این هر سه را در یک صفت | گه زلیخا گی نبی گه یوسف کنعان کنیم | |||||
روح باطن گر چو یوسف گم شدست از پیش ما | ما چو یعقوب از غمش دل خانهی احزان کنیم | |||||
نار عشق و باد عزم و خاک دانش و آب جرم | عالم علم سنایی زین چهار ارکان کنیم |