دیوان شمس/کون خر را نظام دین گفتم
ظاهر
کون خر را نظام دین گفتم | پشک را عنبر ثمین گفتم | |||||
اندر این آخرجهان ز گزاف | بس چمن نام هر چمین گفتم | |||||
طوق بر گردن کپی بستم | نام اعلا بر اسفلین گفتم | |||||
عجز خواهید روح را که ز عجز | صفت روح بهر طین گفتم | |||||
حلیه آدم و خلیفه حق | بهر ابلیس و هر لعین گفتم | |||||
زاغ را بلبل چمن خواندم | خار را سرو و یاسمین گفتم | |||||
دیو را جبرئیل کردم نام | ژاژ را حجت مبین گفتم | |||||
ای دریغا که کان نفرین را | از طمع چند آفرین گفتم | |||||
از خری بود آن نبد ز خرد | که خر ماده را تکین گفتم | |||||
توبه کردم از این خطا گفتن | همه عمرم بس ار همین گفتم |