دیوان شمس/هشتم
ظاهر
بلبل سرمست برای خدا | مجلس گل بین و به منبر برآ | |||||
هین به غنیمت شمر این روز چند | زانک ندارد گل رعنا وفا | |||||
ای دم تو قوت عروسان باغ | فصل بهارست بزن الصلا | |||||
جان من و جان ترا پیش ازین | سابقهی بود که گشت آشنا | |||||
الفت امروز ازان سابقهست | گرچه فراموش شد آنها ترا | |||||
سیر ببینیم رخ همدگر | ناشده ما از رخ و از تن جدا | |||||
تا بشناسیم دران حشر نو | چونک چنین بوقلمونیم ما | |||||
صورت یوسف به یکی جرم شد | صورت گرگی بر اهل هوا | |||||
از غرضی چون پنهان شد ز چشم | صورت آن خسرو شیرین لقا | |||||
پس چو مبدل شود آن صورتش | چونش شناسی تو بدین چشمها | |||||
یارب بنماش چنانک ویست | از حق درخواست چنین مصطفا | |||||
خیز به ترجیع بگو باقیش | نیک نشانش کن و خطی بکش | |||||
ای رخ تو حسرت ماه و پری | پر بگشادی به کجا میپری | |||||
هین گروی ده سره آنگه برو | رفتن تو نیست ز ما سرسری | |||||
زنده جهان ز آب حیات توست | مست قروی تو دل لاغری | |||||
خود چه بود خاک که در چرخ تست | این فلک روشن نیلوفری | |||||
زین بگذشتم به خدا راست گو | رخت ازین خانه کجا میبری | |||||
در دو جهان کار تو داری و بس | راست بگو تا بچه کار اندری | |||||
ور بنگویی تو گواهی دهد | چشم تو آن فتنه گر عبهری | |||||
جان چو دریای تو تنگ آمدست | زین وطن مختصر ششدری | |||||
چون نشوی سیر ازین آب شور | چونک امیر آب دو صد کوثری | |||||
رست ز پای تو به فضل خدا | بهر ره چرخ پر جعفری | |||||
شاعر تو دست دهان برنهاد | تا که کند شاه به خود شاعری | |||||
شاه همی گوید ترجیع را | تا سه تمامش کن و باقی ترا | |||||
ای که ملک طوطی آن قندهات | کوزهگرم کوزه کنم از نبات | |||||
لیک فقیرم توز یاقوت خویش | وقت زکاتست مرا ده زکات | |||||
سابق خیری تو و خاصه کنون | موسم خیرست و اوان صلات | |||||
نک رمضان آمد و قدرست و عید | وز تو رسیدست در آن شب برات | |||||
در هوس بحر تو دارم لبی | کان نشود تر ز هزاران فرات | |||||
حبس دلم چاه زنخدان تست | کی طلبم زین چه و زندان نجات | |||||
عرض فلک دارد این قعر چاه | عرصهی او تیز نظر را کفات | |||||
صورت عشقی تو و بیصورتی | این عدد اندر صفت آمد نه ذات | |||||
هم تو بگو زانک سخنهای خلق | پیش کلام توبود ترهات | |||||
هم تو بگو ای شه نطع وجود | ای همه شاهان ز تو در بیت مات | |||||
چونک سه ترجیع بگفتم بده | تا عربی گویم یا سعد هات | |||||
یا قمرالحسن مزیلالظلام | جد بطلوع مع کاس المدام |