دیوان شمس/هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
ظاهر
هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین | آفرینها بر جمالت همچنین جان همچنین | |||||
پیش رویت روز مست و پیش زلفت شب خراب | ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین | |||||
در کنار زهره نه تو چنگ عشرت همچنان | پای کوبان اندرآ ای ماه تابان همچنین | |||||
اشتهای مشک و عنبر چون بخیزد جمع را | حلقههای زلف خود را زو برافشان همچنین | |||||
چرخه چرخ ار بگردد بیمرادت یک نفس | آتشی درزن به جان چرخ گردان همچنین | |||||
روز روز مجلس است ای عشق دست ما بگیر | می کشان تا بزم خاص و تخت سلطان همچنین | |||||
پاره پاره پیشتر رو گر چه مستی ای رفیق | پارهای راه است از ما تا به میدان همچنین | |||||
در هوای شمس تبریزی ز ظلمت می گذر | ناگهان سر برزنی از باغ و ایوان همچنین |