دیوان شمس/من از این خانه به در می نروم

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(من از این خانه به در می نروم)
  من از این خانه به در می نروم من از این شهر سفر می نروم  
  منم و این صنم و باقی عمر من از او جای دگر می نروم  
  به خدا طوطی و طوطی بچه‌ام جز سوی تنگ شکر می نروم  
  یک زمانی که ز من دور شود جز که در خون جگر می نروم  
  گر جهان بحر شود موج زند من بجز سوی گهر می نروم  
  بلبل مستم و در باغ طرب جز به سوی گل تر می نروم  
  در سرم بوی میی افتاده‌ست تا چو می جز که به سر می نروم  
  این چنین باغ و چنین سرو و چمن جای آن هست اگر می نروم