دیوان شمس/مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته)
  مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته که شرم بادت از آن زلف‌های آشفته  
  از این سپس منم و شب روی و حلقه یار شب دراز و تب و رازهای ناگفته  
  برون پرده درند آن بتان و سوزانند که لطف‌های بتان در شب است بنهفته  
  به خواب کن همه را طاق شو از این جفتان به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته  
  بدانک خلوت شب بر مثال دریایی است به قعر بحر بود درهای ناسفته  
  رخ چو کعبه نما شاه شمس تبریزی که باشدت عوض حج‌های پذرفته