دیوان شمس/مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو
ظاهر
مطرب مهتاب رو آنچه شنیدی بگو | ما همگان محرمیم آنچه بدیدی بگو | |||||
ای شه و سلطان ما ای طربستان ما | در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو | |||||
نرگس خمار او ای که خدا یار او | دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو | |||||
ای شده از دست من چون دل سرمست من | ای همه را دیده تو آنچه گزیدی بگو | |||||
عید بیاید رود عید تو ماند ابد | کز فلک بیمدد چون برهیدی بگو | |||||
در شکرستان جان غرقه شدم ای شکر | زین شکرستان اگر هیچ چشیدی بگو | |||||
میکشدم می به چپ میکشدم دل به راست | رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو | |||||
می به قدح ریختی فتنه برانگیختی | کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو | |||||
شور خرابات ما نور مناجات ما | پرده حاجات ما هم تو دریدی بگو | |||||
ماه به ابر اندرون تیره شدهست و زبون | ای مه کز ابرها پاک و بعیدی بگو | |||||
ظل تو پاینده باد ماه تو تابنده باد | چرخ تو را بنده باد از چه رمیدی بگو | |||||
عشق مرا گفت دی عاشق من چون شدی | گفتم بر چون متن ز آنچه تنیدی بگو | |||||
مرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدم | عافیتا همچو مرغ از چه پریدی بگو |