دیوان شمس/مست و خوشی باده کجا خوردهی؟
ظاهر
مست و خوشی باده کجا خوردهی؟ | این مه نو چیست که آوردهای؟ | |||||
ساغر شاهانه گرفتی به کف | گلشکر نادره پروردهای | |||||
پردهی ناموس کی خواهی درید؟ | کفت عقل و ادب و پردهای | |||||
میشکفد از نظرت باغ دل | ای که بهار دل افسردهای | |||||
آتش در ملک سلیمان زدی | ای که تو موری بنیازردهای | |||||
در سفر ای شاه سبک روح من | زیر قدم چشم و دل اسپردهای | |||||
دارد خوبی و کشی بیشمار | روی کسی کش بک اشمردهای | |||||
بنده کن هر دل آزادهی | زنده کن هر بدن مردهای | |||||
میکندت لابه و دریوزه جان | جان ببر آنجا که دلم بردهای | |||||
جان دو صد قرن در انگشت تست | چونت بگویم؟! که توده مردهای | |||||
بس کن تا مطرب و ساقی شود | آنکه می از باغ وی افشردهای |