دیوان شمس/مرا اقبال خندانید آخر
ظاهر
مرا اقبال خندانید آخر | عنان این سو بگردانید آخر | |||||
زمانی مرغ دل بربسته پر بود | بدادش پر و پرانید آخر | |||||
زهی باغی که خندانید از فضل | بدان ابری که گریانید آخر | |||||
زهی نصرت که مر اسلام را داد | زهی ملکی که استانید آخر | |||||
به چوگان وفا یک گوی زرین | در این میدان بغلطانید آخر | |||||
کمر بگشاد مریخ و بینداخت | سلحها را بدرانید آخر | |||||
بخندد آسمان زیرا زمین را | خدا از خوف برهانید آخر |