دیوان شمس/ما در جهان موافقت کس نمیکنیم
ظاهر
ما در جهان موافقت کس نمیکنیم | ما خانه زیر گنبد اطلس نمیکنیم | |||||
مخمور و مست و تشنه و بسیارخوارهایم | بس کردهاند جمله و ما بس نمیکنیم | |||||
این موج رحمت است و عدو چون کف و خس است | ما ترک موج دل پی هر خس نمیکنیم | |||||
ما قصر و چارطاق بر این عرصه فنا | چون عاد و چون ثمود مقرنس نمیکنیم | |||||
جز صدر قصر عشق در آن ساحت خلود | چون نوح و چون خلیل مسس نمیکنیم | |||||
ما را مطار زان سوی قاف است در شکار | ما قصد صید مرده چو کرکس نمیکنیم | |||||
دیو سیاه غرچه فریب پلید را | بر جای حور پاک معرس نمیکنیم | |||||
ما آن نهاله را که بر و میوهاش جفاست | در تیره خاک حرص مغرس نمیکنیم | |||||
از لذتی که هست نظر را ز قدس او | ما خود نظر به جان مقدس نمیکنیم | |||||
خاموش نظم و قافیه را ما از این سپس | از رشک غیر جنس مجنس نمیکنیم |