دیوان شمس/صنما چونک فریبی همه عیار فریبی
ظاهر
صنما چونک فریبی همه عیار فریبی | صنما چون همه جانی دل هشیار فریبی | |||||
سحری چون قمر آیی به خرابات درآیی | بت و بتخانه بسوزی دل و دلدار فریبی | |||||
دل آشفته نگیری خرد خفته نگیری | تو بدان نرگس خفته همه بیدار فریبی | |||||
ز غمت سنگ گدازد رمه با گرگ بسازد | رمه و گرگ و شبان را تو به یک بار فریبی | |||||
چه کنم جان و بدن را چه کنم قوت تن را | که تو جبار جهانی همه بیمار فریبی | |||||
قمر زنگی شب را تو کنی رومی مه رو | همه کوران سیه را تو به انوار فریبی | |||||
همه را گوش بگیری شنوایی برسانی | همه را چشم گشایی و به دیدار فریبی | |||||
تو نه آنی که فریبی ز کسی صرفه بجویی | تو همه لطف و عطایی تو به ایثار فریبی | |||||
تو صلاح دل و دینی تو در این لطف چنینی | که کمین خار فنا را سوی گلزار فریبی |