دیوان شمس/شراب شیره انگور خواهم
ظاهر
شراب شیره انگور خواهم | حریف سرخوش مخمور خواهم | |||||
مرا بویی رسید از بوی حلاج | ز ساقی باده منصور خواهم | |||||
ز مطرب ناله سرنای خواهم | ز زهره زاری طنبور خواهم | |||||
چو یارم در خرابات خراب است | چرا من خانه معمور خواهم | |||||
بیا نزدیکم ای ساقی که امروز | من از خود خویشتن را دور خواهم | |||||
اگر گویم مرا معذور می دار | مرا گوید تو را معذور خواهم | |||||
مرا در چشم خود ره ده که خود را | ز چشم دیگران مستور خواهم | |||||
یکی دم دست را از روی برگیر | که در دنیا بهشت و حور خواهم | |||||
اگر چشم و دلم غیر تو بیند | در آن دم چشمها را کور خواهم | |||||
ببستم چشم خود از نور خورشید | که من آن چهره پرنور خواهم | |||||
چو رنجوران دل را تو طبیبی | سزد گر خویش را رنجور خواهم | |||||
چو تو مر مردگان را می دهی جان | سزد گر خویش را در گور خواهم |