دیوان شمس/ساقیان سرمست در کار آمدند
ظاهر
ساقیان سرمست در کار آمدند | مستیان در کوی خمار آمدند | |||||
حلقه حلقه عاشقان و بیدلان | بر امید بوی دلدار آمدند | |||||
بلبلان مست و مستان الست | بر امید گل به گلزار آمدند | |||||
هین که مخموران در این دم جوق جوق | بر در ساقی به زنهار آمدند | |||||
یک ندا آمد عجب از کوی دل | بی دل و بیپا به یک بار آمدند | |||||
از خوشی بوی او در کوی او | بیخود و بیکفش و دستار آمدند | |||||
بی محابا ده تو ای ساقی مدام | هین که جانها مست اسرار آمدند | |||||
عارفان از خویش بیخویش آمدند | زاهدان در کار هشیار آمدند | |||||
ساقیا تو جمله را یک رنگ کن | باده ده گر یار و اغیار آمدند |