دیوان شمس/بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
ظاهر
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی | درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی | |||||
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من | ببین ببین که چه بیطاقتم ز شیدایی | |||||
بده بده که چه آوردهای به تحفه مرا | بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی | |||||
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی | بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی | |||||
نفس نفس زدهام نالهها ز فرقت تو | زمان زمان شدهام بیرخ تو سودایی | |||||
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا | مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی | |||||
برو برو که چه کژ میروی به شیوه گری | بیا بیا که چه خوش میخمی به رعنایی |