دیوان شمس/بیار مطرب بر ما کریم باش کریم
ظاهر
بیار مطرب بر ما کریم باش کریم | به کوی خسته دلانی رحیم باش رحیم | |||||
دلم چو آتش چون در دمی شود زنده | چو دل مباش مسافر مقیم باش مقیم | |||||
بیامد آتش و بر راه عاشقان بنشست | که ای مسافر این ره یتیم باش یتیم | |||||
ندا رسید به آتش که بر همه عشاق | چو شعلههای خلیلی نعیم باش نعیم | |||||
گلیم از آب چو خواهی که تا برون آری | به زیر پای عزیزان گلیم باش گلیم | |||||
چو بایدت که تو را بحر دایه وار بود | مثال دانه در رو یتیم باش یتیم | |||||
درست و راست شد ای دل که در هوا دل را | درست راست نیاید دو نیم باش دو نیم | |||||
الف مباش ز ابجد که سرکشی دارد | مباش بی دو سر تو چو جیم باش چو جیم |