دیوان شمس/به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم
ظاهر
به گوشهای بروم گوش آن قدح گیرم | که عاشق قدح و درد و خصم تدبیرم | |||||
خوش است گوشه و یا گوشه گشتهای چون من | به هر چه باشد از این دو چو شهد و چون شیرم | |||||
چو آب و روغن با هر کی مرغ آبی نیست | که زهره طالعم و شکر سکرتأثیرم | |||||
ز حلق من آن خواهم که شکر سکر کند | دگر همه به تو بخشیدم ای بک و میرم | |||||
روم سری بنهم کان سری است باده جان | که خفته به سر پراحتیال و تزویرم |