دیوان شمس/بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون
ظاهر
بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون | آیت انا بنیناها و انا موسعون | |||||
کی شنود این بانگ را بیگوش ظاهر دم به دم | تایبون العابدون الحامدون السایحون | |||||
نردبان حاصل کنید از ذی المعارج برروید | تعرج الروح الیه و الملایک اجمعون | |||||
کی تراشد نردبان چرخ نجار خیال | ساخت معراجش ید کل الینا راجعون | |||||
تا تراشیده نگردی تو به تیشه صبر و شکر | لایلقیها فرو می خوان و الاالصابرون | |||||
بنگر این تیشه به دست کیست خوش تسلیم شو | چون گره مستیز با تیشه که نحن الغالبون | |||||
پایهای چند ار برآیی باشی اصحاب الیمین | ور رسی بر بام خود السابقون السابقون | |||||
گر ز صوفی خانه گردونی ای صوفی برآ | و اندرآ اندر صف انا لنحن الصافون | |||||
ور فقیری کوس تم الفقر فهو الله بزن | ور فقیهی پاک باش از انهم لا یفقهون | |||||
گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود | پس تو چون نون و قلم پیوند با مایسطرون | |||||
چشم شوخ سوف یبصر باش پیش از یبصرون | چو مداهن نرم سازی چیست پیش یدهنون | |||||
چون درخت سدره بیخ آور شو از لا ریب فیه | تا نلرزد شاخ و برگت از دم ریب المنون | |||||
بنگر آن باغ سیه گشته ز طاف طایف | مکر ایشان باغ ایشان سوخته هم نایمون |