دیوان شمس/ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم
ظاهر
ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم | تا کی به گوشه گوشه از مکر تو گریزم | |||||
ای چرخ همچو زنگی خون خواره خلایق | من ابر همچو خونم بر تو چرا بریزم | |||||
ای دل بسوز خوش خوش مگریز از این دوآتش | کاین است بر تو واجب کیی به نار تیزم | |||||
مقصود نور آمد عالم تنور آمد | وین عشق همچو آتش وین خلق همچو هیزم | |||||
همچون خلیل یزدان پروانه وار شادان | در آتشش نشستم تا حشر برنخیزم |