دیوان شمس/ای غذای جان مستم نام تو
ظاهر
ای غذای جان مستم نام تو | چشم و عقلم روشن از ایام تو | |||||
شش جهت از روی من شد همچو زر | تا بدیدم سیم هفت اندام تو | |||||
گفته بودی کز توام بگرفت دل | من نخواهم در جهان جز کام تو | |||||
منتظر بنشستهام تا دررسد | از پی جان خواستن پیغام تو |