پرش به محتوا

دیوان شمس/ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته)
  ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته جمله را عریان بدیده کس تو را نشناخته  
  عقل کل کژچشم گشته از کمال غیرتت وز کژی پنداشته کو مر تو را انداخته  
  ای چراغ و چشم عالم در جهان فرد آمدی تا در اسرار جهان تو صد جهان پرداخته  
  ای که طاووس بهار از عشق رویت جلوه گر بر درخت جسم جان نالان شده چون فاخته  
  از برای ما تو آتش را چو گلشن داشته وز برای ما تو دریا را چو کشتی ساخته  
  شمس تبریزی جهان را چون تو پر کردی ز حسن من جهان روح را از غیر عشقت آخته