دیوان شمس/آینهای بزدایم از جهت منظر من
ظاهر
آینهای بزدایم از جهت منظر من | وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من | |||||
رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من | ساقی مستقبل من کو قدح احمر من | |||||
رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من | شکر که سرگین خری دور شدهست از در من | |||||
مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود | زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من | |||||
از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف | چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من | |||||
آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند | رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من | |||||
تلخی من خامی من خواری و بدنامی من | خون دل آشامی من خاک از او بر سر من | |||||
شارق من فارق من از نظر خالق من | شمع کشی دیده کنی در نظر و منظر من |