دیوان شمس/آمد ز نای دولت بار دگر نوایی
ظاهر
آمد ز نای دولت بار دگر نوایی | ای جان بزن تو دستی وی دل بکوب پایی | |||||
تابان شدهست کانی خندان شده جهانی | آراستهست خوانی در میرسد صلایی | |||||
بر بوی نوبهاری بر روی سبزه زاری | در عشق خوش عذاری ما مست و های هایی | |||||
او بحر و ما سحابی او گنج و ما خرابی | در نور آفتابی ما همچو ذرههایی | |||||
شوریدهام معافم بگذار تا بلافم | مه را فروشکافم با نور مصطفایی |