دیوان حافظ/منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
ظاهر
۲۵۹ | منم که دیده بدیدار دوست کردم باز | چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز | ۲۶۳ | |||
نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی | که کیمیای مُرادست خاک کوی نیاز | |||||
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل | که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز | |||||
طهارت ار نه بخون جگر کند عاشق | بقول مفتی عشقش دُرست نیست نماز | |||||
درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر | درین سراچهٔ بازیچه غیر عشق مباز | |||||
به نیم بوسه دعائی بخر ز اهل دلی | که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز | |||||
فکند زمزمهٔ عشق در حجاز و عراق | ||||||
نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز |