دیوان حافظ/ساقیا آمدن عید مبارک بادت
ظاهر
۱۸ | ساقیا آمدن عید مبارک بادت | وآن مواعید که کردی مرواد از یادت | ۸۰ | |||
در شگفتم که درین مدت ایام فراق | برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت | |||||
برسان بندگی دختر رز گو بدرآی | که دم و همّت ما کرد ز بند آزادت | |||||
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست | جای غم باد هران دل که نخواهد شادت | |||||
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت | بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت | |||||
چشم بد دور کزآن تفرقهات بازآورد | طالع نامور و دولت مادرزادت | |||||
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح | ||||||
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت |