خواجوی کرمانی (غزلیات)/گر میکشندم ور میکشندم
ظاهر
گر میکشندم ور میکشندم | گردن نهادم چون پای بندم | |||||
گفتم ز قیدش یابم رهایی | لیکن چو آهو سر در کمندم | |||||
سرو بلندم وقتی در آید | کز در درآید بخت بلندم | |||||
بر چشم پرخون چون ابر گریم | بر دور گردون چون برق خندم | |||||
پند لبیبان کی کار بندم | زیرا که سودی نبود ز پندم | |||||
جور تو سهلست ار میپسندی | لیکن ز دشمن ناید پسندم | |||||
گر خون برآنی کز من برانی | از زخم تیغت نبود گزندم | |||||
صورت نبندم مثل تو در چین | زیرا که مثلت صورت نبندم | |||||
گفتی که خواجو در درد میرد | آری چه درمان چون دردمندم |