خواجوی کرمانی (غزلیات)/چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند
ظاهر
چو مطربان سحر آهنگ زیر و بام کنند | معاشران صبوحی هوای جام کنند | |||||
بیک کرشمه مکافات شیخ و شاب دهند | بنیم جرعه مراعات خاص و عام کنند | |||||
مرا بحلقهی رندان درآورید مگر | بیک دو جام دگر کار من تمام کنند | |||||
خوشا بوقت سحر شاهدان عربده جوی | شراب بر کف و آغاز انتقام کنند | |||||
اگر نماند به میخانه بادهی صافی | بگوی کز لب میگون دوست وام کنند | |||||
برآید از دل تنگم نوای نغمهی زیر | چو بلبلان سحر خوان هوای بام کنند | |||||
بیا که پیش رخت ذرهوار سجده کنم | چو آفتاب برآید مغان قیام کنند | |||||
مرا ز مصطبه بیرون فکند پیر مغان | که کنج میکده صاحبدلان مقام کنند | |||||
چو بی تو خون دلست اینک میخورد خواجو | چراش باده گساران شراب نام کنند |