پرش به محتوا

خواجوی کرمانی (غزلیات)/چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد

از ویکی‌نبشته
خواجوی کرمانی (غزلیات) از خواجوی کرمانی
(چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد)
  چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد  
  صوفی ز می لعلت گر نوش کند جامی تسبیح برافشاند سجاده براندازد  
  چون تیر زند چشمت سیاره هدف گردد چون تیغ کشد مهرت گردون سپر اندازد  
  چون غمزه‌ی خونخوارت برقلب کمین سازد بس کشته که هر لحظه بر یکدگر اندازد  
  آنکس که دلی دارد جان در رهت افشاند وانرا که سری باشد در پات سر اندازد  
  در مهر تو چون لاله رخساره بخون شویم از بسکه دلم هر دم خون در جگر اندازد  
  عقل از سر نادانی با عشق نیامیزد با شیر ژیان آهو کی پنجه در اندازد  
  آن لحظه که باز آید پیش نظرش میرم کاخر چو مرا بیند برمن نظر اندازد  
  فرهاد صفت خواجو دور از لب شیرینت فریاد و فغان هر دم در کوه و در اندازد