خواجوی کرمانی (غزلیات)/هندوی آن کاکل ترکانه میباید شدن
ظاهر
هندوی آن کاکل ترکانه میباید شدن | یا چو هندو بندهی ترکان نمیباید شدن | |||||
ماه بزم افروز و عالم سوز من چون حاضرست | پیش شمع عارضش پروانه میباید شدن | |||||
تا مگر گنجی بدست آید ترا عمری دراز | معتکف در کنج هر ویرانه میباید شدن | |||||
ملک جانرا منزل جانانه میباید شناخت | وانگه از جان طالب جانانه میباید شدن | |||||
از سر افسانه و افسون همی باید گذشت | یا به عشقش در جهان افسانه میباید شدن | |||||
تا شود بتخانه از روی حقیقت کعبهات | با هوای کعبه در بتخانه میباید شدن | |||||
هر چه میبینی برون از دانه و دام تو نیست | فارغ از دام و بری از دانه میباید شدن | |||||
بابت پیمان شکن پیمانه نوش و غم مخور | زانکه شادی خوردهی پیمانه میباید شدن | |||||
گفتم ار شکرانه میخواهی به جان استادهام | گفت خواجو از پی شکرانه میباید شدن |