خواجوی کرمانی (غزلیات)/همه گنج جهان ماری نیرزد
ظاهر
همه گنج جهان ماری نیرزد | گل بستان اوخاری نیرزد | |||||
به بازاری که نقد جان روانست | رخی چون زر بدیناری نیرزد | |||||
اگر صوفی می صافی ننوشد | بخاک پای خماری نیرزد | |||||
مرا گر زور و زر داری میازار | که زور و زر به آزاری نیرزد | |||||
خروش چنگ و نای و نغمه زیر | به آه و نالهی زاری نیرزد | |||||
منه دل برگل باغ زمانه | که گلزارش به گلزاری نیرزد | |||||
فلک را از کمر بندان درگاه | کله داری کله داری نیرزد | |||||
در آن خالی که حالی نیست منگر | گه از شه مهره شه ماری نیرزد | |||||
مکن تکرار فقه و بحث معقول | چرا کاین هر دو تکراری نیرزد | |||||
برون شو زین نشیمن کاندرین ملک | سریر خسروی داری نیرزد | |||||
دوای درد خواجو از که جویم | که آن بیمار تیماری نیرزد |