خواجوی کرمانی (غزلیات)/هر کو بصری دارد با او نظری دارد
ظاهر
هر کو بصری دارد با او نظری دارد | با او نظری دارد هر کو بصری دارد | |||||
آنکو خبری دارد در بیخبری کوشد | در بیخبری کوشد هر کو خبری دارد | |||||
شیرین شکری دارد آن خسرو بت رویان | آن خسرو بت رویان شیرین شکری دارد | |||||
چون ما دگری دارد آن فتنه بهر جایی | آن فتنه بهر جایی چون ما دگری دارد | |||||
هر کس که سری دارد جان در قدمش بازد | جان در قدمش بازد هر کس که سری دارد | |||||
دل گر خطری دارد از جان خطرش نبود | از جان خطرش نبود دل گر خطری دارد | |||||
مهر قمری دارد باز این دل هر جایی | باز این دل هر جایی مهر قمری دارد | |||||
عزم سفری دارد از ملک درون جانم | از ملک درون جانم عزم سفری دارد | |||||
آنکو هنری دارد از عیب نیندیشد | از عیب نیندیشد آنکو هنری دارد | |||||
روشن گهری دارد چشمی که ترا بیند | چشمی که ترا بیند روشن گهری دارد | |||||
خواجو نظری دارد با طلعت مه رویان | با طلعت مه رویان خواجو نظری دارد |