خواجوی کرمانی (غزلیات)/هردم آرد باد صبح از روضهی رضوان پیام
ظاهر
هردم آرد باد صبح از روضهی رضوان پیام | کاخر ای دلمردگان جز باده من یحیی العظام | |||||
ماه ساقی حور عین و جام صافی کوثرست | خاصه این ساعت که صحن باغ شد دارالسلام | |||||
پختگان را خام و خامان را شراب پخته ده | حیف باشد خون رز در جوش و ما زینگونه خام | |||||
بر سر کوی خرابان از خرابی چاره نیست | نام نیکو پیش بدنامان بود ننگی تمام | |||||
گر مرید پیر دیری خرقه خمری کن بمی | زشت باشد دلق نیلی و شراب لعل فام | |||||
کام دل خواهی برو گردن بناکامی بنه | در دهان شیر میباید شدن بر بوی کام | |||||
عار باشد نزد عارف هر که فخر آرد بزهد | ننگ باشد پیش عاشق هر که یاد آرد ز نام | |||||
آنکه در خلوتگه خاصش مجال عام نیست | لطف او عامست و عشق او نصیب خاص و عام | |||||
باد بر خاک عراق از دیدهی خواجو درود | باد بر دارالسلام از آدم خاکی سلام |