خواجوی کرمانی (غزلیات)/نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس
ظاهر
نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس | نه مرا در غم عشق تو بجز ناله انیس | |||||
نزد خسرو نبود هیچ شکر جز شیرین | پیش رامین نبود هیچ گل الا رخ ویس | |||||
گر نه هدهد ز سبا مژدهی وصل آرد باز | که رساند بسلیمان خبری از بلقیس | |||||
مهر ورزان چو جمال تو بها میکردند | روی چون ماه ترا مشتری آمد برجیس | |||||
پیش چین سر زلف تو نیرزد بجوی | نافهی مشک ختا گر چه متاعیست نفیس | |||||
باغ دور از تو بر مدعیان فردوسست | خار و خس برگ گل و لاله بود نزد خسیس | |||||
بر سر کوی خرابات مغان خواجو را | کاسه آنگاه شود پر که تهی گردد کیس |