خواجوی کرمانی (غزلیات)/نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم
ظاهر
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم | ز مهر در تو نشانی ندیدم و نشنیدم | |||||
چه رنجها که نیامد برویم از غم رویت | چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم | |||||
هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم | هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم | |||||
کدام یار جفا کز تو احتمال نکردم | کدام شربت خونابه کز غمت نچشیدم | |||||
ترا بدیدم و گفتم که مهر روز فروزی | ولی چه سود که یک ذره مهر از تو ندیدم | |||||
بجای من تو اگر صد هزار دوست گزیدی | بدوستی که بجای تو دیگری نگزیدم | |||||
جهان بروی تو میدیدم ار چه همچو جهانت | وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگردیدم | |||||
بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم | بسی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم | |||||
از آن زمان که چو خواجو عنان دل بتو دادم | بجان رسیدم و هرگز بکام دل نرسیدم |