خواجوی کرمانی (غزلیات)/شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
ظاهر
شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست | گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست | |||||
هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکسست | ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست | |||||
چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب | زانکه در هر کان درو در هر صدف دردانه نیست | |||||
حاجیانرا کعبه بتخانهست و ایشان بت پرست | ور بینی در حقیقت کعبه جز بتخانه نیست | |||||
مرغ وحشی گر ببوی دانه در دام اوفتد | تا چه مرغم زانکه دامی در رهم جز دانه نیست | |||||
هر کرا بینی در اینجا مسکن و کاشانه است | جای ما جاییست کانجا مسکن و کاشانه نیست | |||||
گر سر شه مات داری پیش اسبش رخ بنه | کانگه پیش شه دم از فرزین زند فرزانه نیست | |||||
گفتمش پروای درویشان نمیباشد ترا | گفت ازین بگذر که اینها هیچ درویشانه نیست | |||||
گر چه باشد در ره جانانه جسم و جان حجاب | جان خواجو جز حریم حضرت جانانه نیست |