خواجوی کرمانی (غزلیات)/سبزه پیرامن سرچشمهی نوشش نگرید
ظاهر
سبزه پیرامن سرچشمهی نوشش نگرید | شبه بر گوشهی یاقوت خموشش نگرید | |||||
شام شبگون سحر پوش قمر فرسا را | زیور برگ گل غالیه پوشش نگرید | |||||
عقل را صید کمند افکن جعدش بینید | روح را تشنهی سرچشمهی نوشش نگرید | |||||
بت ضحاک من آن مه که برخ جام جمست | آن دو افعی سیه بر سر دوشش نگرید | |||||
منکه از حلقهی گوشش شدهام حلقه بگوش | گوشداری من حلقه بگوشش نگرید | |||||
جانم از جام لبش گشت بیک جرعه خراب | بادهی لعل لب باده فروشش نگرید | |||||
خواجو از میکدهاش دوش بدوش آوردند | اینهمه بیخودی از مستی دوشش نگرید |