خواجوی کرمانی (غزلیات)/ز کفر زلفت ایمان میتوان یافت
ظاهر
ز کفر زلفت ایمان میتوان یافت | ز لعلت آب حیوان میتوان یافت | |||||
قدت را رشک طوبی میتوان گفت | رخت را باغ رضوان میتوان یافت | |||||
ز نقشت صورت جان میتوان بست | ز لعلت جوهر جان میتوان یافت | |||||
بگاه جلوه برطرف گلستان | ترا سرو خرامان میتوان یافت | |||||
در آن مجمع که خلوتگاه خوبیست | ترا شمع شبستان میتوان یافت | |||||
بزیر سایهی زلف سیاهت | بشب خورشید رخشان میتوان یافت | |||||
ز زلفت گرچه کافر میتوان شد | زعکس رویت ایمان میتوان یافت | |||||
بهر موئی از آن زلف پریشان | دل جمعی پریشان میتوان یافت | |||||
از آن با درد میسازم که دل را | هم از درد تو درمان میتوان یافت | |||||
برو خواجو صبوری کن که از صبر | دوای درد هجران میتوان یافت |