خواجوی کرمانی (غزلیات)/روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی
ظاهر
روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی | صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی | |||||
چون تو درآمدی اگر غرقهی خون نبودمی | بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی | |||||
کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم | تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی | |||||
پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی | ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی | |||||
نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من | گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی | |||||
ضعف رها نمیکند ورنه ز آه صبحدم | شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی | |||||
خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی | گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی |