خواجوی کرمانی (غزلیات)/رخ دلفروز تو ماهی خوشست
ظاهر
رخ دلفروز تو ماهی خوشست | خط عنبرینت سیاهی خوشست | |||||
شب گیسویت هست سالی دراز | ولی روز روی تو ماهی خوشست | |||||
از آن چین زلف تو شد جای دل | که هندوستان جایگاهی خوشست | |||||
اگر نیست ضعفی در آن چشم مست | چرا گاه بیمار و گاهی خوشست | |||||
از آن مه بروی تو آرد پناه | که روی تو پشت و پناهی خوشست | |||||
صبوحی گناهست در پای سرو | ولی راستی را گناهی خوشست | |||||
اگر چه ره عقل و دین میزنی | بزن مطرب این ره که راهی خوشست | |||||
گرت اسب بر سر دواند رواست | بنه پیش او رخ که شاهی خوشست | |||||
بچشم کرم سوی خواجو نگر | که در چشم مستت نگاهی خوشست |