خواجوی کرمانی (غزلیات)/دوش چون در شکن طرهی شب چین دادند
ظاهر
دوش چون در شکن طرهی شب چین دادند | مژدهی آمدن آن صنم چین دادند | |||||
بیدلانرا سخنی از رخ دلبر گفتند | بلبلانرا خبری از گل نسرین دادند | |||||
باسیران بلا ملک امان فرمودند | بفقیران گدا گنج سلاطین دادند | |||||
عطر مجنون همه از سنبل لیلی سودند | کام خسرو همه از شکر شیرین دادند | |||||
سوز پروانه دگر در دل شمع افکندند | مهر اورنگ بگلچهر خور آئین دادند | |||||
خضر را آگهی از آب حیان آوردند | نامهی ویس گلندام برامین دادند | |||||
روی اقبال بسوی من مسکین کردند | شادی گمشده را با من غمگین دادند | |||||
بسها پرتوی از نور قمر بخشیدند | بگیا نکهت انفاس ریاحین دادند | |||||
جان بشکرانه ده ایدل که کنون خواجو را | کام دل زان لب جانپرور شیرین دادند |