خواجوی کرمانی (غزلیات)/در چمن دوش ببوی تو گذر میکردم
ظاهر
در چمن دوش ببوی تو گذر میکردم | قدح لاله پر از خون جگر میکردم | |||||
پای سرو از هوس قد تو میبوسیدم | در گل از حسرت روی تو نظر میکردم | |||||
سخن طوطی خطت به چمن میگفتم | نسبت پسته تنگت بشکر میکردم | |||||
چشم نرگس به خیال نظرت میدیدم | وانگه از ناوک چشم تو حذر میکردم | |||||
چون صبا سلسلهی سنبل تر میافشاند | یاد آن گیسوی چون عنبر تر میکردم | |||||
هر زمانم که نظر بر رخ گل میافتاد | صفت روی تو با مرغ سحر میکردم | |||||
چون کمانخانهی ابروی تو میکردم یاد | تیرآه از سپر چرخ بدر میکردم | |||||
مشعل مه بدم سر فرو میکشتم | شمع خاور ز دل سوخته بر میکردم | |||||
چون فغان دل خواجو بفلک بر میشد | کار دل همچو فلک زیر و زبر میکردم |