خواجوی کرمانی (غزلیات)/در پای تو هرکس که سر انداز نیاید
ظاهر
در پای تو هرکس که سر انداز نیاید | چون هندوی زلف تو سرافراز نیاید | |||||
گر سر نکشد ز آتش دل شمع جگر سوز | مانندهی زر در دهن گاز نیاید | |||||
گفتم بگریزم ز کمند تو ولیکن | مرغی که سوی دام رود باز نیاید | |||||
جان کی برم از آهوی صیاد تو هیهات | گنجشک مگر در نظر باز نیاید | |||||
مرغ دل غمگین بهوای سر کویت | جز در قفس سینه بپرواز نیاید | |||||
صاحبنظر از ضربت شمشیر ننالد | کانکس که بمیرد ز وی آواز نیاید | |||||
افغان مکن از ضرب که هر ساز که باشد | بی ضرب یقینست که برساز نیاید | |||||
گرمهر نباشد نرود روز بپایان | لیکن همه کس محرم این راز نیاید | |||||
آه از دل خواجو که کسی در غم هجرش | جز آه دل سوخته دمساز نیاید |