خواجوی کرمانی (غزلیات)/در راه قربت ما رهبان چه کار دارد
ظاهر
در راه قربت ما رهبان چه کار دارد | در خلوت مسیحا رهبان چه کار دارد | |||||
در داستان نیاید اسرار عشقبازان | کانجا که قاف عشقست دستان چه کار دارد | |||||
با حکم الهی بگذرد ز حکم یونان | با بحر لامکانی عمان چه کار دارد | |||||
در ملک بینیازی کون و مکان چه باشد | با سر لن ترانی هامان چه کار دارد | |||||
گر خویشتن پرستی کی ره بری بایمان | در دین خودپرستان ایمان چه کار دارد | |||||
حاکم چو عشق باشد فرمان عقل مشنو | کشتی چو نوح سازد کنعان چه کار دارد | |||||
عاقل کجا دهد جان در آرزوی جانان | در خانهی بخیلان مهمان چه کار دارد | |||||
در دیر درد نوشان درس ورع که خواند | در ملت مطیعان عصیان چه کار دارد | |||||
جان بیجمال جانان پیوند جان نجوید | چیزی که دل نخواهد با جان چه کار دارد | |||||
ما را بباغ رضوان کی التفات باشد | در روضهی محبت رضوان چه کار دارد | |||||
خواجو سرشک خونین بر چهره چند باری | جایی که مهر باشد باران چه کار دارد |